خبر دهان به دهان، کوچه کوچه می چرخید:
دوباره گوشه ای از سرزمین مان لرزیـــد
جهانِ کوچکِ تب کرده ریخت زهرش را
میانِ وحشتِ «تبریـز» میشد این را دید
زمینِ وحشیِ عصـــــرِ قبیحِ مردادی!
چه خوب میشد اگر «آذری» نمی رقصید!
ولی چه سود، که رقصید و چشمها پُر شد
زبانِ«تُرکی» ما را که او نمی فهمید!
سرِ شکسته ی خود را گذاشت بر زانو
چرا که مادرم «ایران» دگر نمی خندید
سرِ بدونِ تنی زیر تلّی از آوار
«وطن وطن» می گفت و سوال می پرسید:
-مگر نه این که سرِ سرفراز این خاکیم؟
به «روزنامه» چرا ضجه هایمان نرسید؟!
شبِ عزای عمومیّ ما «خصوصی» شد
بساط «خنده و بازار» شوق ته نکشید؟
بخواب دخترکم با عروسکت در خاک
نپرس اینکه کجای قضیه می لنگید؟!!!
و اتفاقِ بدی که مهم نبود افتاد!
خبر، دهان به دهان قاره، قاره می چرخید...
امید صباغ نو
..............................................................
لینک دانلود فایل صوتی شعر
http://s3.picofile.com/file/7476186662/saber_sadeh.mp3.html