loading...
آذربایجان
آذربایجانلی بازدید : 4521 دوشنبه 19 مهر 1389 نظرات (55)
پان ترکیسم یا پان فارسیسم ,کدام یک  توهم است و کدام یک واقعیت دارد؟؟؟

مقدمه : 

گاها به دلیل شانتاژها و تخریبات صورت گرفته از طرف نیروهای انحصارگرا و توتالیتر مخالف جنبش هویت طلبی آذربایجان ، یا به دلیل روش های تبلیغاتی غلط برخی فعالین حرکت ملی آذربایجان و نیز حضور برخی نیروهای تندرو و افراطی در این جنبش ، این شائبه در ذهن برخی از هموطنان فارسی زبان شکل می گیرد که حرکت ملی آذربایجان،حرکتی پان ترکیستی ، افراطی و غیر دموکراتیک می باشد .

 این در حالیست که دقیقا بر خلاف این باور غلط  ، حرکت ملی آذربایجان چه از نظر ماهوی و چه از نظر شکلی ، حرکتی طرفدار عدالت  آزادی و دموکراسی بوده و برای تمامی انسانها اعم از ترک و کرد و فارس ، عرب و عجم ، مسلمان و غیر مسلمان  و از هر نژاد و زبان و فرهنگی که باشند ، معتقد به حقوق انسانی برابر و حق تعیین سرنوشت ملی  می باشد. 

مفهوم پان ، اهداف و نتائج حاصله پان و اندیشه هایی که با پیشوند پان در کشورها و جوامع مختلف  تبلیغ  و ترویج میشوند ،به معنی همه ، عموم ، سرتاسر ،کل و همگانی بوده و اندیشه هایی که با پیشوند پان شکل گرفته اند، خواهان  حذف فیزیکی یا هویتی اقوام و ملل دیگر و استحاله یا جایگزینی آنها  با قوم و ملت حاکم و یا اتحاد ملل و جوامع  دارای ریشه واحد قومی ، زبانی و نژادی  می باشند .

این اقدام ضد انسانی عموما توسط قوم ، ملت یا نژاد حاکم و مسلط علیه اقوام و ملل تحت سلطه و با بهره گیری از ابزارهای نظامی، سیاسی ، آموزشی و تبلیغاتی و ... اجرامیشود. 

حذف فیزیکی

نسل کشی  و ژنوساید راهکار اصلی حذف فیزیک می باشد که نمونه آن را در جنگ جهانی دوم از طرف آلمانهای نازی علیه یهودیان و در اواخر قرن بیستم در یوگسلاوی از طرف صربها علیه مسلمانان و در روسیه علیه ترکان مسلمان چچن و در فلسطین از سوی صهیونیست ها علیه اعراب مسلمان شاهد بوده ایم . در اکثر موارد به دلیل کثرت جمعیتی جوامع  تحت سلطه ، حذف فیزیکی عملا غیر ممکن بوده و با عکس العمل شدید ملل دیگر یا جوامع دیگر یاملل مغلوب و تحت سلطه روبرو شده و به جنگ داخلی یا بین المللی گسترده تبدیل میشود . زیاده خواهی هیتلر و موسیلینی در اروپا و ژاپن در شرق دور که با عکس العمل ملل دیگر روبرو شده ، منجر به جنگ جهانی دوم ( بزرگترین تراژدی تاریخ بشر ) گردید ، از نتائج توسعه اندیشه پان در جوامع فوق بود .

به عبارتی ،حذف قوم و ملت مغلوب و تحت سلطه غیر ممکن یا بسیار پر هزینه می باشد .

حذف فرهنگی -  هویتی : 

بنابر این رهبران و نخبگان پان و تمامیت خواه قوم و ملت  غالب و مسلط ، از روشهای نرم و به ظاهر بدون خشونت یا با ضریب خشونت پایین برای حذف ملت محکوم استفاده میکنند به این شکل که با تکذیب و تخریب تاریخ و زبان و فرهنگ ملت و قوم تحت سلطه ، هویت آن ملت که وجه مایز و شناساننده آن ملت و قوم است را از بین می برند و ملت تحت سلطه به مرور زمان درون  ملت حاکم هضم و جذب  و استحاله شده و از صفحه تاریخ حذف می گردد .  

اینجاست که مفاهیمی چون آسیمیلاسیون ، الیناسیون ، خود کشی فرهنگی و ژنوساید فرهنگی معنی و جایگاه پیدا میکنند .

 الیناسیون : به معنی از خود بی خود و بی گانه شدن و فراموش کردن خود و تاریخ ، زبان و فرهنگ خود و نهایتا  خود را در قالبی دیگر دیدن است . 

خود کشی فرهنگی : نفی و تکذیب به ظاهر ارادی هویت خود و احساس نفرت و دشمنی نسبت به نیاکان و ریشه های تاریخی خود ناشی از حس حقارت و خود کم بینی ملی می باشد . 

آسیمیلاسیون : پروسه و پروژه آسیمیلاسیون به معنی شبیه شدن به ظاهر ارادی ( و در اصل غیر ارادی ) اعضای جامعه تحت سلطه به جامعه و ملت  مسلط از نظر هویتی در اثر حذف هویت مادری و جایگزینی آن با هویت قوم یا ملت مسلط می باشد . 

همچان که اشاره کردم این فرآیندها در ظاهر پروسه ای بوده و به اراده خود افراد رخ می دهد در حالی که عملا پروژه ای است که دقیقا از سوی نحبگان ملت حاکم طراحی و به اجرا گذاشته شده و اعضای جوامع مغلوب و  تحت سلطه نه به اراده خود بلکه ناخودآگاه گرفتار شده و در آن مسیر حرکت می کنند. 

این پروزه زمانی با موفقیت به پیش میرود که نخبگان جوامع مسلط از تمام ابزارهای رسانه ای ، آموزشی ، سیاسی ،اقتصادی و ... بهره برده و پروژه تخریب ، تحقیر  و تکذیب زبان و فرهنگ و تاریخ ( عناصر هویت ساز)ملل و جوامع  تحت سلطه ، طبق برنامه اجرا شده و بسترسازی های لازمه رخ دهد .  

این بستر سازی در دراز مدت باعث می شود که این پروژه به یک پروسه اجتماعی تبدیل شده و در ناخودآگاه جمعی  هر دو طرف ( جوامع  مسلط و ملت تحت سلطه ) نهادینه شده به فرهنگ عمومی تبدیل شود . در این حالت حتی اگر نخبگان و حکام جدید نسبت به باور پان بی تفاوت باشند ، به دلیل وجود همین بسترسازی قوی ، جریان حذف هویتی جوامع تحت سلطه ادامه خواهد یافت  چرا که باور به برتری و مهتری قوم مسلط و کهتری قوم تحت سلطه به یک باور عمومی تبدیل گشته است و همچون بیماری واگیردار به اپیدمی تبدیل گشته است . 

به این ترتیب قتل عام و ژنوساید فرهنگی تبدیل به پروسه و فرآیندی ناخودآگاه گشته و با تداوم آن ممکن است به حذف تاریخی ملل و جوامه تحت سلطه منجر گردد . 

پروسه ای که در جنوبغرب ایران علیه اعراب و در غرب به خصوص کرمانشاه علیه کردها و در شمالغرب به خصوص همدان و قزوین و تاحدودی زنجان علیه ترکها تداوم دارد.    

به عبارتی ، وقتی فرهنگ و زبان و تاریخ  ملت و قوم تحت سلطه تکذیب و تخریب و تحقیر گردید ، اعضای این جوامع چون احساس و خود کم بینی میکنند و به این باور می رسند که چیزی برای ارائه دادن و افتخار کردن ندارند بیش از پیش دچار عقده حقارت و خود کم بینی عمومی میگردند . نهایتا توسعه و تشدید این حس حقارت و تداوم آن  طوی بازه زمانی نسبتا طولانی باعث میشود که اعضای ملت تحت سلطه که عموما از نظر سیاسی و به خصوص اقتصادی نیز محروم و ضعیف نگه داشته شده اند یا تضعیف گشته اند ، بیچارگی و حقارت و ذلالت خود و عدم توسعه خود را ناشی از  ضعف و کاستی های فرهنگی و تاریخی و هویتی خود بدانند .  

نتیجه معلوم است : 

آنان برای اینکه خود را از شر این عامل بدبختی ( که در اصل توهمی ساخته و القا شده از طرف قوم حاکم است ) نجات دهند و از شهروندی بی تمدن و فرهنگ ودرجه دو ( به زعم خود ) به شهروندی متمدن و بافرهنگ و درجه یک تبدیل شوند دست به خود کشی فرهنگی زده و با کنار گذاشتن ( به ظاهر ) ارادی فرهنگ و زبان مادری و نفی گذشته و تاریخ خود ، هویت ملی – قومی خود را از دست داده  و به فرهنگ و زبان  ملت غالب روی آورده و به جای افتخار به تاریخ و گذشتکان خود به تاریخ ملت حاکم (که خوب یا بد تعلقی به آن ها ندارد یا تعلقشان به آن محدود است )  افتخار کنند بدین ترتیب فرآیند الیناسیون و بیگانه شیفتگی و خود را در بیگانه دیدن دخ داده و به دنبال آن آسمیلاسیون و شبیه سازی هویتی شکل گرفته و نهایتا  و به مرور زمان در درون ملت حاکم و مسلط استحاله و هضم و جذب میشوند بنابر این : 

اندیشه پان به ملت یا قوم سلطه گر که داعیه عام بودن و کلی بودن دارد ، برازنده است .  

ملت تحت سلطه که در خطر نابودی هویتی است ، چگونه و با چه ابزار و امکاناتی میتواند ملل دیگر را در خود آسیمیله کرده و فرهنگ و زبان  و هویت خود را به آنان تحمیل کند؟؟  

با رجوع به تاریخ معاصر ایران کاملا شفاف میشود که چه کسانی را پیشوند پان زیبنده است و چه کسانی را نیست . اما در عمل همان اجرا کنند گان این پروژه صفت خود را به دیگران نسبت داده و هویت طلبان ملل مغلوب را به پان بودن متهم می کنند تا هم خود را از فشار افکار عمومی و آزادی خواهان حفظ کنند و هم وسیله ای برای سرکوب هویت طلبان بیابند. تا قبل از به قدرت رسیدن پهلوی در ایران ، این کشور به نام ممالک محروسه ایران شناخته میشد و با وجود اینکه اجداد قاجار ترک زبان بودند ، عملا زبان فارسی بعنوان زبان رسمی مورد استفاده و آموزش و تروج قرار گرفت هرچند که زبانهای دیگر از جمله عربی و ترکی هم آزاد بوده و آموزش داده می شدند .  

با قدرت گیری پهلوی، سیاست یک زبان،یک ملت و یک پرچم پیش گرفته شد . روشنفکران و نخبگان و طبقه حاکمه ایران با الگو برداری غلط از ناسیونالیسم قومی اروپاییان پروژه ملت سازی را که در غرب پروسه ای تاریخی – طبیعی و نه اجباری و مونتاژی بود  ، پیاده کردند . در این راستا از الگوی آلمانی ملت که به زبان و فرهنگ و دین و تاریخ مشترک برای ایجاد دولت – ملت تاکید داشت تاکید کردند در حالیکه برای جامعه کثیر الملله و چند فرهنگی ایران اصلا مناسب نبود و از الگوی فرانسوی دولت – ملت که به اراده و خواست عمومی مردم برای ایجاد دولت - ملت تاکید میکرد ، غافل شدند و چون با حقیقت کثیر اللگی ایران روبرو شدند ، به ناچار سیاست حذف ملل غیر فارس به خصوص ترکان و اعراب را پیش گرفتند .

و در کمال وقاحت درنوشته های خود به صراحت اعلام داشتند که باید زبان ترکی و عربی حذف گردد و ترکان  و اعراب ایرانی ، فارسیزه شوند .

(در اینخصوص مراجعه شود به کتابهایی چون «ناسیونالیسم در ایران» و «قتل اتابک» و «نشریه آینده» و نیز کتب کسروی و نوشته های محمود افشار و تقی زاده و ...  ) 

انان در ارائه راهکارهای فاشیستی تا بدانجا پیش رفتند که اعلام کردند باید کودکان خانواده های ترک زبان از خانواده هایشان گرفته شده به دست خانواده های محترم فارسی داده شود تا از کودکی به فارسی تربیت شوند ( کتاب قتل اتابک نوشته شیخ الاسلامی ) . 

در مدارس صندوق جریمه گذاشتند که هر کودکی به ترکی سخن گوید جریمه شود و  سخن گفتن به زبان مادری همچون دزدی ، عملی شنیع  و جرم محسوب شده و مستوجب مجازات بود . 

از سوی دیگر به تحریف تاریخ دست  زده و اعلام داشتند که آذربایجان قبلا فارسی زبان بوده و تحت تاثیر حمله مغول و ترکان ، ترکیزه شده است و نگفتند که این ترکان که از نظر آنان وحشی و بربر بودند و از دانش و علم و کتاب و آموزش و رسانه های جمعی از قبیل رادیو و تلیزیون بی بهره ، با کدام ازار فرهنگی و آموزشی و رسانه ای موفق به ترکیزه کردن میلیونها آذربایجانی گشتند در حالیکه دولتهای فارسگرا در طول صد سال اخیر با دهها ابزار و میلیاردها تومان هزینه ، موفق به تغییر زبان آذربایجانیان ترک زبان نگشته اند .  

آنان اسامی تاریخی و ترکی مناطق ترک زبان را حذف کردند و اسامی بی ریشه و بی معنا و ساختگی  فارسی برایشان گذاشتند ، سرشماری اذربایجان را خرشماری نام نهاند و ترکان را حقیر و احمق و در حد حیوانات کم شعور و نفهم و زمخت معرفی کردند و .... 

. 

این سیاستها ( تخریب و تکذیب و تحقیر ) دقیقا در راستای ژنوساید و قتل عام فرهنگی صورت گرفت تا ترکان آذربایجان دست به خود کشی فرهنگی زنند  و نهایتا  پروژه الیناسیون و آسیمیلاسیون با موفقیت پیش برده شده ،  ملت ترک زبان آذربایجان در میان ملت فارس استحاله شده و جزئی از آنان گردند . 

مراحل حذف غیرفیزیکی ترکان در ایران :  

1 -تخریب و تکذیب هویت ترکان 2 - الیناسیون و از خود بیگانگی  3 - خودکشی فرهنگی 4 -  آسیمیلاسیون و استحاله درمیان  فارسیان 

پیش برندگان پروژه فاشیستی و ضد انسانی حذف ترکان و اقوام تحت سلطه در ایران کمی انصاف و شرف داشته باشند  

اگر دین نداریم لااقل آزاده باشیم

دوباره تکرار میکنم آنان پان فارسیست هستند یا هویت طلبان مظلوم ترک و کرد و عرب که چیزی جز حفظ فرهنگ و تاریخ و زبان خود نمی خواهد ؟؟؟ 

فعالین ملی آذربایجان کی و کجا خواستند که برادران فارسی زبان و یا دیگر هموطنان غیر ترک زبانشان ترکیزه شده و در میان ترکان استحاله شوند ؟؟؟

هویت طلبان آذربایجان به تمام ملل و اقوام ایرانی با هر فرهنگ و زبان و هویتی که دارند و به هر دین و آیینی که معتقدند و از هر جنس و قشر و طبقه ای که هستند، احترام میگذارند چراکه اساس قضاوت و داوری را بر انسانیت انسان گذاشته اند و  فرهنگ و زبان و هویت هر انسانی را جزیی از انسانیت آن انسان دانسته و نه در کلام که در عمل به آن احترام گذاشته اند .اگر از انسان تاریخ و گذشته نیاکانی اش ، زبان و فرهنگ و آداب و سنن اش و هویت انسانی اش را بگیریم ، فرق انسان با ماشین و کامپیوتر یا حیوان  در چه خواهد بود ؟؟

فقط در تولید مثل و خوردن و خوابیدن و ... خور و خواب و خشم و شهوت ،  این است نشان آدمیت ؟؟؟ 

ضمنا این حرکت که برای احقاق حق تعیین سرنوشت انسانها تلاش میکند دقیقا به خاطر همین اندیشه انسان محورانه اش ، ذاتا طرفدار دموکراسی و حقوق بشر است . مگرخواست اساسی دموکراسی چیزی جزحق انتخاب و تعیین سرنوشت و برابری است؟  

حرکت ملی آذربایجان طرفدار کثرت گرایی ،پلورالیسم و تمرکز زدایی می باشد همان چیزی که دولتمردان ما به اجبار جهت جلوگیری از توسعه بحرانهای اقتصادی و اجتماعی و ...  در صدد عملیاتی کردن آن می باشند . 

این حرکت به هیچ وجه در صدد حذف  و نفی هیچ  قوم و قشر و گروه دیگری  نیست و با انحصار گرایان توتالیتر و تمامیت خواه ضد دموکراسی و نژاد پرست مخالف بوده و هست .

مخلص کلام اینکه اندیشه پان چه به شکل پان ترکیزم و چه به شکل پان فارسیسم یا پان عربیسم به خاطر اینکه به حذف ملل دیگر می اندیشد و خواهان سلطه و غارت دیگران است فاشیستی و ضد انسانی بوده و غیر قابل قبول  و مردود است 

این اندیشه نژاد پرستانه یا قوم گرایانه افراطی و شووینیستی در طول تاریخ جز جنگ،بدبختی ، ویرانی و تباهی چیزی به ارمغان نیاورده و همواره عامل اصلی دشمنی و عداوت میان ملل و اقوام گشته و آتش جنگ و خشونت را شعله ور کرده است. حمله صدام دجال به ایران در راستای همان اندیشه احمقانه پان از نوع عربیستی شکل گرفت که نتیجه اش کشته شدن دو میلیون انسان  و آواره و زخمی  شدن میلیونها اسنان و وارد شدن چند هزار میلیارد دلار خسارت به هردوکشور گردید سرمایه عظیمی که میتوانست صرف عمران و توسعه این جوامع در حال توسعه گردد .صدام  نهایتا به خاطر حمله اش به کویت که باز از زیاده خواهی اش نشات میگرفت ، به دست ظالمی دیگر سرنگون و توسط  همین مردم عراق (که ظاهره ادعای تعالی و توسعه اش را داشت )، به دار مجازات آویخته شد و برای ملت عراق نیز جز ویرانی و بدبختی چیزی به ارمغان نیاورد .

هیتلر نیز برای آلمان ارمغانی بهتر نداشت . در جنگ جهانی دوم بیش از شش میلیون آلمانی کشته شدند و در کل نزدیک به شصت میلیون انسان به کام مرگ رفتند و خود هیتلر(که مظهر و رهبر و مروج پان ژرمنیسم و  وفاشیسم ونژادپرسنی بود) پس از شکست به دست خود به حیات منحوسش پایان داد و زمین از شر و جودش پاک شد . عاقبت کار میلوشویچ و  دیگر تجاوزگران پان نیز چیزی جز بدبختی و ویرانی و نابودی برای ملت خود و دیگر ملل جهان نبود.

فعالین حرکت ملی آذربایجان و هویت طلبان اقوام ایرانی که یک قرن تحت ظلم و جور پان فارسیسم و ناسیونالیسم تجاوزگر فارسگرا بوده اند و طبعا تبعات اندیشه های نژادپرستانه را دیده اند ، نه تنها از این اندیشه پیروی نمی کنند بلکه بزرگترین دغدغه شان رفع ستم  قومی و پان فارسیسم و رفع تبعیض و ایجاد عدالت و برابری میباشد .  مردم سالاری و دموکراسی،محوراصلی حرکت ملی آذربایجان است تاریخ گواه برادعاست که آذربایجان مهد دموکراسی و آزاداندیشی بوده و هست . 

ملت آذربایجان که فرزندان ستارخان و بابک خرمدین اند،  تاریخ خود را خوب میشناسند و همواره علیه تجاوز و استعمار بیگانه و استبداد و دیکتاتوری  داخلی جنگیده اند خیابانی ، ثقه الاسلام  ، محمد تقی خان پسیان ، انجمن غیبی و مجاهدان راه مشروطه و انقلاب 57 و هزاران شهید و جانباز و آزاده دفاع مقدس بخشی از مجاهدات این ملت در راه آزادی و رهایی کشور و رفع تبعیضات نسبت به تمام اقوام و ملل و اقشار و طبقات  می باشد هم اکنون نیز تنها راه نجات خود و کشور را در دموکراسی و مردم سالاری میدانند وباور دارند که تامین  عدالت، آزادی ، حقوق بشر و نهایتا توسعه پایدار و رشد همه جانبه ملل در سایه قدر نهادن به انسان و انسانیت است نه نفی و تخریب و تحقیر هموطنان خود یا دیگر ملل و اقوام جهان . 

بنابر این ، حرکت خود را در راستای حفظ هویت و ارزشهای ملی و بومی ، عدالت  و سلطه خارجی و تبعیض و استبداد داخلی  جهت تحقق دموکراسی به پیش برده ، دشمنان دموکراسی و طرفداران  توتالیتاریسم و پان فارسیسم و رایسیسم را بزرگترین دشمن خود و دیگر ملل ایرانی میدانند .  

دست به دست هم دهیم و یک دل و یک صدا به سوی دموکراسی ، عدالت ، برابری و برادری پیش رویم .     

اندکی صبر سحر نزدیک است 

 

 
araz Sulduzlu
ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ترک استان آذربایجان در تاریخ 1395/11/24 و 21:45 دقیقه ارسال شده است


شوونیسم چیست؟ میهن‌شیفتگی یا شوونیسم (به فرانسوی: Chauvinism) در معنای اصلی و ابتدایی آن، یک نوع میهن پرستی افراطی و ستیزه جو، و یک ایمان کور به برتری و شکوه ملی است. با بسط معنا، شوونیسم طرفداری مفرط و غیرعقلانی به نام هر گروهی که کسی عضو آن است را شامل می شود، خصوصاً هر وقت طرفداری، کینه و بداندیشی نسبت به گروه رقیب را شامل باشد. نژادپرستی چیست؟ نژادپرستی تفکر برتر دانستن یک نژاد بر نژاد(های) دیگر است.معروف ترین دولت‌های نژادپرست سده بیستم حکومت نازی رایش سوم در آلمان، حکومت فاشیست ایتالیا و آپارتاید آفریقای جنوبی به شمار می‌روند.که همه آنها همانگونه که تاریخ جهان نشان داد محکوم به نابودی اند. نمی دانم طرف سخن خود را دشمن معرفی کنم یا یک همسایه لجوج و آزاردهنده و یا یک دوست نادان و بدون مطالعه در تاریخ.ما ملت آذربایجان ملتی هستیم با عقیده ناسیونالیسم(ملی گرا)البته از نوع مثبت آن که حب وطن و سرزمینمان آذربایجان را در دل داریم و نه تنها ناقض حقوق بشر در داخل و خارج از محدوده ملت آذربایجان و ناقض دوستی و مودت با ملتهای دیگر از جمله فارس نیست،بلکه حتی رکن انسان دوستی این نوع ناسیونالیسم قابلیت آن را نیز در تعمیم آن به انسان دوستی فرا ملی نشان میدهد.که این در خلاف ناسیونالیست منفی است که حب انسان وملت به ادعاهایی نظیر بی عیب بودن یا برتر بودن یک ملت گسترش میابد که این نوع ناسیونالیسم با افکار ملت آذربایجان کاملا بیگانه است.ما بر این عقیده هستیم که هر ملتی برای خود تاریخ و زبان و فرهنگ و موسیقی و آداب و سنن خاصی دارد و هیچ یک از اینها امتیاز یا کاستی برای ملتها نمی آورد و اصلا مقایسه این امور کاری اشتباه است.چون شیرینی آفرینش انسان در همین متفاوت بودن آنها در زمان و مکان آفرینششان است.همه انسانها را خدا آفریده است و همه آنها در برابر خداوند یکسانند مگر آنها که پرهیزکارترند.یعنی رنگ و نژاد و زبان و پیشینه تاریخی طولانی تر برای ملت ها نه مزیت می آورد و نه کاستی.ولی اگر قرار باشد این مقایسه نا متجانس را انجام دهیم کفه ترازو بسیار سنگین تر به سود ما ملت آذربایجان است.که اگر به پیشینه تاریخی باشد که ملت آذربایجان و مادها(ترک ها )قبل از ورود آریاییها که به دو گروه پارس ها و پارت ها بودند و بر خلاف تاریخ جعلی کنونی در اختیارشما که مادها را نیز آریایی میدانند.در این سرزمین و تحت حاکمیت ایلام زندگی میکردند.اگر به زبان باشد که مقایسه سومین زبان با قاعده دنیا با سی و دومین لهجه زبان عربی کمی مضحک است.اگر به موسیقی باشد که سازها و آثار فولکوریک فراوانی از دیرباز در تاریخ آذربایجان موجود است که غیر قابل انکار است.اگر به دامنه وسعت متکلمین باشد که از سیبری تا بالکان عمدتا در کشورهای قزاقستان،ازبکستان،قرقیزستان،ترکمنستان،روسیه،چین،جمهوری آذربایجان،افغانستان،ایران،ترکیه و عراق زندگی میکنند.واگر به تعداد متکلمین به زبان ترکی باشد که 360میلیون در برابر تنها 60میلیون(با ارفاق چند میلیونی)میباشد.حال علت فخر فروشی شما نسبت به اقوام دیگر من جمله ترکها چیست خدا عالم است.البته من این اشتباه در شما را به خاطر جعل تاریخ توسط روشنفکران خاینی میدانم که کاستی در خود را با از بین بردن داشته های دیگری میخواهن التیام ببخشند.بینش امروز شما به اقوام دیگر قیامی آشکار در مقابل باورهای خودتان است .مگر شما باور ندارید اولین کتیبه حقوق بشر را کوروش نوشت پس چرا حقوق اقوام دیگر که یکی از آنها احترام به زبان و سنت هایشان هست را برجا نمی آورید.آیا این مغایر با باورهایتان نیست؟!!ساختن جوکهای مضحک و القاب زشت به اقوام دیگر چیزی از آنها کم نمی کند بلکه نبود فرهنگ قوی در شما را اثبات میکند.شما و ما دو ملت متفاوت هستیم که هم اکنون در کنار هم ودر همسایگی هم در سرزمینی واحد زندگی میکنیم آیا شایسته است به خاطر همسایگی با شما قومیت،زبان،و سنت هایمان را به سخره بگیرید که به خداوندی خدا اگر قرار به مسخره کردن اقوام باشد شما شایسته ترید برای تمسخر.آیا درست است که وقتی افرادی از ما برای تحصیل ویا کاروزندگی به شهرهای شما می آیند به خاطر اینکه متفاوت با شما سخن میگویند به مسخره گرفته شوند و حال آنکه این اتفاق اگر در شهرهای ما پیش بیاید ما برای رنجیده نشدن میهمان با زبانی صحبت میکنیم که اصلا متعلق به ما نیست و اگر میهمان زبان ترکی ما را با لهجه صحبت کند نه تنها به سخره نمی گیریم که لبخندی میزنیم تا ناراحت نشود.یادگیری زبانی دیگر علاوه بر زبان مادری برای ما افزایش دانش است و مفید در ارتباط ، ولی زبان ما نیست...... آری بیایید از اتاق تاریک و مسموم افکارتان بیرون بیایید و پنجره ای رو به مودت و دوستی در کنار دیگران باز کنید.عینک شوونیسم را از صورت برداشته و عینک دوستی بر چشم بزنید.به حقوق دیگران و همسایگان دیرین خود در این سرزمین احترام بگذارید و نگذارید طرف دعوای ما شما باشید.بیایید تاریخ را مرور کرده وبابک خرمدین و ستارخان و باقرخان و خیابانی و باکریها را از یاد نبرید که برای احقاق حقوق شما جان دادند.تلاش ما برای احقاق حقوق به حق مان به ما و دولتها مربوط میباشد حال که ما را در این مهم کمک نمی کنید پس دست و پای ما را نگیرید به نفع طرف دیگر دعوا...... سخنی چند با طرف دیگر مذاکره : زبان یک موهبتی است الهی که جزو اولیه ترین حقوق یک انسان یادگیری به نوشتن و خواندن زبان مادری خود است.حال شمایی که زبانمان را گرفته اید آیا آنچه به ما میدهید بهتر از آن است؟چرا باید من به یک زبان دیگری بنویسم و تو به زبان خودت؟چرا من نباید حتی اسم شهرم را با زبان خودم بیان کنم؟و شما در برابر این گرفتن ها چه چیز میدهید به ما؟مثل شما به این شبیه است که از ما کامپیوتر را میگیرید و به ما ماشین حساب میدهید.کدام عقل سالم این تعویض را قبول میکند؟آیا اگر در دورانی که ما بر این سرزمین حکومت میکردیم و خود نیک میدانید که مدت حکومت ما به این سرزمین بسیار زیادتر است ما این کار را با شما میکردیم حق شما را زایل نکرده بودیم؟چون اکنون قدرت در دستان شماست باید ما را استعمار کنید؟

این نظر توسط تجربه سالها همزیستی با سگها فارسها در تاریخ 1395/07/13 و 22:39 دقیقه ارسال شده است

من خیلی با فارسها زندگی کردم منزل مجردی داشتم نهار و شام می ذاشتم می خوردن همینکه نون از دهانشان می افتاد شروع به پارس کردن به من و قومم می کردن این کثافتها برای اینکه خاموش باشند باید از استخوان پستونک درست کنیم همینکه نون از دهنشان افتاد اون پستونک را تو دهنشان بذاریم از ملتی که سالها برده اعراب بودن و مثل سگ جلوی در اعراب بسته می شدن نباید انتظاری بیشتر از این داشته باشیم (همانا از مشک همان تراود که در اوست)

این نظر توسط به فارسها سنگ نیندازید در تاریخ 1395/07/10 و 22:52 دقیقه ارسال شده است

اسم کامل این قوم. فارسی بان است نه فارس که در افغانستان نیز به این نام ملقوب هستند و معنی لغوی فارس . سگ و معنی لغوی بان . دربان یا نگهبان می باشد یعنی اسم اصلی این قوم به معنی سگ نگهبان می باشد و این قوم به دلیل اینکه سالها زیر سلطه وبردگی اعراب به سر برده اند بخاطر همین ذاتا عقده ای و نژادپرست بار امده اند پس به فارسها سنگ نیندازید

این نظر توسط Araz در تاریخ 1394/12/16 و 5:10 دقیقه ارسال شده است

خیلی جالبه اونایی که دم از فرهنگ و تمدن پارس میزنن وقتی بحث اقوام به میان میاد ذره ای از فرهنگ از خودشون نشون نمیدن و شروع به فحاشی و تمسخر میکنن

این نظر توسط یک ناریخ خوان آگاه در تاریخ 1394/12/02 و 14:00 دقیقه ارسال شده است

دوستان به نظرم تاریخ رو در آذربایجان آموزش بدین و خودتون هم از اون بهره ببرید بد نیست ...یعنی هزاران سال زیستن زبان فارسی رو شما منکر شدید واقعا ذهن خلاقی دارید آورین ...یه سوال اساسی شما ترکها که از نژاد مغولید چرا شبیه مغولها نیستین ها؟؟؟ ....شما می دونید که ترکهای اویغوری که چنگیز دنبال خودش راه انداخت مذهب مانی داشتن مانی که ترکیبی از زردشت و مسیحیت و فرقه های گنوستیکی بوده و زروان...
..شما می دونید در زمان سلجوقیان ترک غلام بارگی رواج داشته و تازه می دونستید که غلامها رو اخته می کردن و فک نمی کنید خیلی غیره انسانیه اینکار ....در زردشت و اسلام لواط حرام بوده و همچنان معتقدید شما خیلی شریف بودین و کمبوجیه ناشریف بوده ...خدایی بامزه اید ...اصلن هیچ اصراری نیست برخی از ترکان بپذیرند که ایرانی شدن...شما که ترک ومردم ترکیه هم که ترک خوش آمدید به سلامت ....برید باهم مثل این بار نسل کشی فارسها راه بندازید که البته ماهمتون رو می کشیم...شما می دونید زبان سریانی چیست ؟؟؟شما می دونید جهان آکادمیک چیست ؟؟؟شما پان ترکها ی عزیز لطفن دیگه به زبان فارسی حرف بزنید و نه از کلمات فارسی در زبان ترکی استفاده کنید ...شما همین ویکیپدیا را داشته باشید اونم ما ایرانیها نوشتیم ؟؟؟؟می دونی رویای قشنگی اما واقعیت نداره متاسفانه ....ما ایرانیها که تخیل بودیم هیچ یونانیها که ظاهرا تخیل بودن ...رومیها هم که تخیل بودن ...زبانهای هند و اروپایی هم که تخیل بوده ...شما ترکها باقر العلوم هستید یعنی شکافنده ی علوم تاریخ وباستان شناسی ...باور کنید تاریخ برای جنبش های نژادی ساخته نشده ...اگه واقعا شما با انصاف وعدل بودید که نیستید فقط متعصبید می فهمیدید که جهان با شما سر جنگ نداره واقعیت اینه ...آقا من حرف رو پس میگیرم خودمختاری دادن به آذربایجان اشتباه هست و زبان ترکی شاید فقط باید در مدارس ابتدایی درس داده بشود ....دفعه ی دیگه ترکان عزیز درباره گفته هاتون منبع بیارید منابع دست اول همانهایی که در اون دوران یا نزدیک آن نوشته شدن +کتیبه ها و سکه و...منابع دست دو تحقیقات جدید با قید پذیرفته شده در جهان آکادمیک ...کتابهای ناصر پورپیرار نخونید چون اون خودش یک نادان به تمام بوده ....نابودی نادانی رو برای همه آرزو مندم .شکلک

این نظر توسط یک ناریخ خوان آگاه در تاریخ 1394/12/02 و 13:12 دقیقه ارسال شده است

1.سفسطه ی حمله به آدم پوشالی پان فارسها کی هستند اصلن ؟؟؟؟؟شما در ابتدا بیا یه تعریف کلی از پان فارسها بکن ...بله منم قبول دارم که یه عده زیاده روی کردن ....مثلن در اکثر کتابهای قدیمی مثل پیرنیا نفوذ ترکان در ایران بدبختی اعلام کرده هر چند که بوده اما می تونست لحن بهتری انتخاب کنه ...تا به شما ترکها بر نخوره ....آن چه جالب هست اینکه اگه ابن سینا ترک بوده ما دانشنامه ی علایی رو کجامون کنیم که هر جا بکنیم آشکار میشه و آنچه که مشخصه و کاملن روشنه اینکه مثلن کوروش مال فارسها باشه مال ترکها باشه مال عیلامیها باشه ...هر چند که کوروش خودش در کتیبه اش اعلام داشته که پارسه ...علم باستانشناسی هم باید از بین بره که دیگه مشکلی پیش نیاید حالا مهم نیست ولی از نگر کلی نه کوروش و نه ابن سینا هیچکدوم ایرانی نیستن یعنی ایران به اضافه ی به قول شما عربها و ترکها و کردها و بلوچها ...بلکه جهانی هستن و فلسفه در جهان به عنوان یک علم خیلی پیشرفت کرده دیگه نظریات ابن سینا رد شده و مادامی که ما نظریات ابن سینا رو می خونیم و می فهمیم می توان گفت ابن سینا از ما بوده ...مادامی که ما به شیوه ی کوروش عمل کنیم یعنی تسامح مذهبی چون عمل نمی کنیم کوروش یک آمریکایی نه یک ایرانی ....پس زیاد مهم نیست کی مال کجا باشه و اینکه تاریخ به عنوان یک علم اصول داره منبع و علم باستانشناسی و سکه شناسی و ....نظریات شما پان ترکها رو هیچ یک از جهان آکادمیک قبول نداره متاسفانه یا خوشبختانه ....من به آموزش دادن ترکی و کردی در مدارس کردستان و آذربایجان معتقد هستم و به نظرم این حقشونه... من حتی به دادن خودمختاری به استان های آذربایجان و کردستان نیز معتقدم اما جدایی نه ....ولی متاسفانه کسی به نظریات امثال من اهمیت نمیدهد هر چند با این روال این تنها شامل شما ترکها نمیشه و بلوچها و کردها و لرها و ....را نیز باید شمال شود اگر نه بی عدالتی هست

این نظر توسط اذربایجان در تاریخ 1394/10/28 و 16:11 دقیقه ارسال شده است

ا زیاد نبرید که کمبوجیه که ازشاهزادکان هخامنشی بود با خواهرش ازدواج کرد خاک عالم... در ضمن سخنانی که اقای داریوش در مورد بابک خرمدین اظهار کردند انها را بنده یک بار در اینترنت خوانده بودم انها یم مشت پرت و پلا بودند که توسط یک مشت پان فارس نوشته شده بودند که اینها منابع بی ارزشی هستند که از روی تعصب نوشته شده اند که این اقا کپی انها را در اینجا قرار داده

این نظر توسط حمید در تاریخ 1394/10/21 و 22:11 دقیقه ارسال شده است

پان ترکها هیچ ابزاری جز دروغ و تهمت و جعل تاریخ ندارند. چون دارای ریشه نیستند و اجدادشان تیمور و چنگیز خونخوار است برای خودشان هویت سازی می کنند. تاریخ ایران را که تاریخ دانان بزرگ دنیا انرا نوشته اند رادروغ و زبان فارسی را که که چهرمین زبان کلاسیک تاریخ است را لهجه عربی می نامند. ایا یک عرب زبان حتی یک کلمه از شاهنامه را میفهمد. می گویند زبان فارسی فعل ندارد درحالی که در نوشته هایشان تعداد زیادی فعل فارسی استفاده می کنند مانند گفتن خوردن نوشتن شستن کاشتن بردن مردن ایا اینها فعل نیستند ایا اینها عربی هستند. پانترکها دارای تاریخ سیاهی در نسل کشی دارند انوقت از ظلم پارسها به عربها سخن می گویند. کشتار یک ونیم ملیون ارمنی کشتن یک ملیون یونانی تنها قسمت کوچکی از کشتار انها است.

این نظر توسط بابک در تاریخ 1394/09/18 و 1:08 دقیقه ارسال شده است

من مانده ام زشتها زیبا شده اند یا زیباها زشت ، دزدی فقرا را دزد و برای اغنیا اختلاس می نامند ، فرزند نامشروع برای فقرا حرامزاده و برای اغنیا میوه عشق ممنوعه و توهین به قومی جوک و به قومی دیگر پان و نژادپرستی و حتی دروغ هم دیگر برای عده ای مصلحتی می باشد و چه زیباست که حتی نادانها هم دیگر نادان شده اند و من حتی به روز بودن این شهر دگر شک دارم و در عجبم فارسها فارصها فارثها پارسها پارثها پارصها هم ادعایی دارند مردمی که زبان تحقیر امیز و نژاد و تاریخ مالامال از ننگ

این نظر توسط حسین در تاریخ 1394/09/07 و 16:58 دقیقه ارسال شده است

من منبع علم هستم!!! تو اصلا مشکل روحی داری دچار خود بزرگ بینی شدی حتما پیش یه روانپزشک برو.از ادبیات نوشتاریت هم مشخصه دهن کی بوی تعفن میده.


کد امنیتی رفرش
1 2 3 4 5 6 صفحه بعد
درباره ما
آذربایجان منیم ائلیم، آذربایجان منیم دیلیم، دوغراسالار دیلیم دیلیم، باشقا دیله چؤنن دئيیل، دیلیم اؤلسه من ده اؤللم، آنا دیلیم اؤلن دئيیل، باشقا دیله دؤنن دئیيل . anadilim@ymail.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 174
  • کل نظرات : 214
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 29
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 40
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 42
  • بازدید ماه : 70
  • بازدید سال : 3,173
  • بازدید کلی : 253,335