loading...
آذربایجان
آذربایجانلی بازدید : 2949 جمعه 02 مهر 1389 نظرات (14)

آغاز سال تحصیلی و آرزوی تحصیل به زبان مادری

تحصيل به زبان مادري ، آرزويي كه اين سال هم كودكان اقوام ساكن در ايران به آن دست نيافتند!

بخشی از کودکان ساكن در سرزمين ايران که در خانه ، به زبان های غیرفارسی صحبت می کنند ، سال تحصیلی امسال را نیز با آرزوی برآورده نشده " آموزش به زبان مادری " خود آغاز خواهند کرد. این در حالی است که اصل ۱۵ قانون اساسی ناظر بر مجاز بودن این امر است.

عدم تدریس زبان قومی در مدارس ایران ، آشنایی کودکان را با شکل نوشتاری و ادبی زبان مادری خود دشوار کرده است. فرهنگ و زبان قومی کشور ايران در زیر مجموعه "خرده فرهنگ" ،  "زبان های محلی ، بومی" و "گویش"  تعریف می شوند!

به نظر دکتر صدیقه عدالتی محقق وجامعه شناس ایرانی مقیم آلمان ، این تعریف نادرست و غیرعلمی است. وی اشاره می کند که دولت هاي ايران در قبال این فرهنگ ها و زبان ها تا به حال سیاست عادلانه ای را اتخاذ نکرده اند. به نظر دکتر امیلیا نرسسیانس محقق و مدیر سابق گروه انسانشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران ؛ عدم تدریس به زبان مادری سبب شده است که افت تحصیلی در مدارس محل زندگی اقوام ایران افزایش یابد. بخش فارسی دویچه وله آلمان ، به مناسبت آغاز سال تحصیلی در ایران و مشکلات کودکانی که در ایران آرزوی تحصیل به زبان مادری خود را دارند، با صدیقه عدالتی و دکتر املیا نرسسیانس به گفتوگو گذاشته است.

 

مشکلات کودکان برای آموختن زبان مادری

در اول ماه مهر، آغاز سال نو تحصیلی در ایران بار دیگر نظر دولت ، جامعه و مردم به موضوعاتی چون ، "افت تحصیلی در مناطق سکونت اقوام ساكن در ايران " ، "عدم تدریس زبان مادری" ، "فشارهای روحی و روانی کودکان" و بالاخره "اجرا نشدن اصل ۱۵ قانون اساسی" که تحصیل به زبان مادری را درمدارس کشور قانونیت بخشیده، جلب می شود.

 

افت تحصیلی در مناطق ملی و قومی ايران

کارشناسان وزرات علوم و آموزش و پرورش تایید می کنند که افت تحصیلی و درصد بی سوادی در مناطق زندگی قومیت ها ، بیشتراز نقاطی است که کودکان به زبان فارسی صحبت می کنند. امیلیا نرسسیانس کارشناس امور کودکان دو زبانه معتقد است که ایران کشوری است چند فرهنگی و چند زبانی ، ولی تکثر فرهنگ ها و زبان ها به دلیل تحمیل " تکزبانی " ، مشکلات عدیده ای را در راه تعلیم و تربیت کودکان غیر فارس زبان بوجود آورده است. این کودکان که در محیط خانواده به زبان های مادری خود سخن گفته اند در مدارس مجبورند به زبان دیگری تعلیم و تربیت ببینند. دکتر نرسسیانس اضافه می کند: به ویژه دانش آموزان ابتدائی که نخستین بار به سر کلاسها آمده اند، دچار "شوک زبانی" می شوند. به طوریکه آموزش و پروش برای مناطق زندگی قومی کشور کارشناسانی را تربیت کرده است که بتوانند "شوک زدائی" کنند.

 

تدابیر دولت برای مقابله با افت تحصیلی

امیلیا نرسسیانس در خصوص تدابیر دولت برای مقابله با افت تحصیلی در مناطق قومی کشور چنین توضیح می دهد: « تحقیقاتی که از سوی دانشگاه، وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش انجام شده ، نشان می دهد که در اکثر استان های دوزبانه ، افت تحصیلی وجود دارد. پس دولت نسبت به این مسئله بی تفاوت نیست. ولی چه کارهائی را انجام دادند؟

یکی از کارها این است که بچه های دو زبانه زودتر وارد مدرسه می شوند. مثلا آنها سه ماه قبل وارد مدرسه می شوند و طی این سه ماه با محیط زبان فارسی آشنائی پیدا می کنند. راه دیگر هم که در حال حاضر من هم در برنامه ریزی آن شرکت می کنم، برنامه ریزی تربیت استادان و معلمانی است که بتوانند در محیط های دو زبانه کار کنند. این یک دوره فوق لیسانس کارشناسی ارشد است که آموزش و پرورش متولی آن است. یعنی استاد باید به مشکلات دانش آموزان دو زبانه آگاه باشد. یک رابطه دوجانبه باید ایجاد بشود یعنی خودش هم با زبان دیگری آشنا گردد تا بتواند سرویس بهتری را ارائه دهد».

 

خانم امیلیا نرسسیانس در ادامه به کمی بودجه آموزش و پرورش اشاره می کند که در نتیجه آن برای رشد و اعتلای زبانهای دیگر رایج در کشور سرمایه گذاری نمی شود.

 

مشکلات روحی و روانی کودکان

یکی از دلایل افت تحصیلی در مدارس مناطق زندگی قومی ايران را، کارشناسان مشکلات روحی و روانی دانش آموزان دانسته اند. در این زمینه صدیقه عدالتی جامعه شناس توضیح می دهد که در استانهائی که تعلیم و تربیت به زبان مادری شان نیست، افت تحصیلی ، درصد بی سوادی و تعداد مردودین بالاست: « مسئله مهمی که دولت ، آموزش و پرورش و کارشناسان تعلیم و تربیت به آن توجه نمی کنند، این است که کودکان از لحاظ روحی و روانی تحت تاثیر قرار می گیرند و در مرحله نخست اعتماد به نفس خود را ازدست می دهند. چون وقتی به مدرسه می روند و می بینند که تحصیل به زبانی است که با آن آشنائی ندارند، این را نقص خودشان می بینند و اعتماد به نفس خود را ازدست می دهند."

 

راه حل: تغییر سیاست نظام در قبال تکثر زبانی

برخی از زبانشاسان و جامعه شناسان قومی به دولت اعتراض می کنند که تا به حال در دانشگاه های کشور بخش زبان های قومی و ملی را دائر نکرده است. این صاحب نظران، دولت هاي ایران را متهم می کنند که سیاست نابودی زبان و فرهنگ قومی آنها را دنبال کرده است. آنها سالهاست با جمع آوری طومار و برگزاری مراسم مختلف می کوشند، نظر جامعه و دولتمردان را به تدریس زبان مادری در حوزه های زندگی اقلیت های قومی کشور جلب کنند. این گروه ، همچنین بر این باور هستند که سیاست دولت برای کاستن مشکلات کودکانی که به زبان های دیگری مثل کردی، بلوچی، ترکمنی و ترکی آذری و غیره صحبت می کنند ، چاره ساز نبوده است. صدیقه عدالتی جامعه شناس ایرانی با تائید این نگرش پیشنهاد می کند که بایستی سیاست کلی نظام نسبت به فرهنگ ها و زبان های مختلف رایج در کشور تغییر یابد:

« نخستین اقدامی که دولت باید بکند اجرای ماده ۱۵ قانون اساسی است. نه تنها دولت خودش بطور سیستماتیک و رسمی اقدامی در این خصوص نمی کند ، اگر از طرف خود مردم و از اندیشمندان "غیرفارس" هم اقدام شده ، سعی کرده است اینها را از بین ببرد. این نشان می دهد که دولت مسئله زبان را یک مسئله سیاسی و امنیتی می بیند و تا زمانی که این بینش را دارد ، ماده ۱۵ قانون اساسی هیچ وقت اجرا نخواهد شد».

 

کمی بودجه برای زبان های مادری

اما بسیاری از کارشناسان معتقدند که بویژه در سالهای اخیر نظر دولت و مردم نسبت به زبانها و فرهنگ های قومی و ملی تغییر یافته است. امیلیا نرسیانس محقق دانشگاه تهران ضمن تایید این مسئله ، به کمی بودجه آموزش و پرورش اشاره می کند:

« من فکر می کنم که آموزش و پرورش ما به خاطر بودجه کمی که دارد ، مجبور می شود روی زبان فارسی سرمایه گذاری کند. ولی برای زبان های دیگر نیز تمهیداتی اندیشیده شده است. مثلا برای زبان ارمنی در سطح دانشگاه رشته زبان و ادبیات ارمنی وجود دارد. در مورد کردها هم که ما شنیدیم تشکیل شده. به عبارت دیگر، ممکن است این برنامه ها جهانشمول نباشد ، اما به هر حال خوشبختانه در این سالها گوشه چشمی به مسئله "دو زبانه ها" انداخته می شود و آموزش و پرورش و وزارت علوم هم سعی می کنند که در این زمینه ایفای نقش کنند. ولی در مورد زبان تركهي آذربايجان ، ترکمن ها، بلوچ ها یا اقلیت های زبانی، فرهنگی و قومی دیگر، هنوز اقدامی نشده است ».

 

دکتر صدیقه عدالتی جامعه شناس نظر دیگری دارد. وی به تبعیض نهادهای دولتی اشاره می کند و مثل می آورد که وزارت آموزش و پرورش ایران ، برای کشور تاجیکستان که فارسی زبان است صدها هزار جلد کتاب درسی رایگان منتشر کرده ، ولی تا به حال کمترین هزینه را برای رشد و اعتلای زبان اقلیت های قومی کشور صرف نکرده است: « کمی بودجه بهانه است. چون هروقت صحبت از ترویج زبان فارسی در داخل و خارج از کشور بوده ، دولت بودجه کاملی تامین کرده است. دولت باید همان رفتاری را که با زبان فارسی در پیش گرفته با زبان های دیگر هم داشته باشد که این حداقل فرضیه تبعیض بین زبان ها را از بین می برد."

 

زمینه اجرائی تحصیل به زبان مادری

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، حق تدریس به زبان مادری اقوام ساکن ايران به رسمیت شناخته شده است. در اصل ۱۵ قانون اساسی می خوانیم: «استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس ، در کنار زبان فارسی آزاد است ». بنابراین ، دولت ایران حق آموزش زبان مادری را به رسمیت شناخته ، اما هنوز آن را به مرحله اجرا در نیاورده است.

حال با توجه به زمینه قانونی تحصیل به زبان مادری ، چگونه این اصل باید اجرا شود؟

امیلیا نرسسیانس، محقق سابق دانشگاه تهران به اقدامات دولت در این باره اشاره می کند: « ما یک قانون داریم که منع نمی کند. یک موضوعی هم داریم که به نوع تحقیقات و نگرش دو سازمان تعلیم و تربیتی کشورمربوط می شود. آنها هم نگرش مثبتی را نسبت به این موضوع شروع کرده اند. یعنی جای امیدواری هست که کشور متوجه این باشد که زبان های متفاوت در واقع گنجینه های مهمی هستند. اگر دولت بتواند یک ادیب کرد ، ترک ، بلوچ ، عرب و یا هر کس زبان دیگری را تربیت کند ، در واقع به گنجینه معنوی و ادبی خود اضافه کرده است. من فکر می کنم زمینه اجرائی آن شروع شده است. ما کنفرانس هایی با موضوع دوزبانگی داریم. مقاله ها، رساله ها و پایاننامه هائی با موضوع دو زبانگی نوشته و در مجلات زبانشناسی و تعلیم و تربیت انتشار می یابد ».

دکتر امیلیا نرسسیانس در ادامه صحبت هایش به این مسئله اشاره می کند که در جامعه ایران نگرش به زبان های قومی در حال تغییر است و تحصیل به زبان مادری ، برای بسیاری از کودکان ساكن در ايران ، در آینده میسر خواهد شد. ولی دکتر صدیقه عدالتی جامعه شناس نسبت به این مئسله خوشبین نیست:

« با گذشت حدود ۳۰ سال از تاسیس جمهوری اسلامی ایران ، هنوز هیچگونه اقدامی در این باره انجام نگرفته است. تا زمانی که زبان قومی غیرفارس را خطری برای خودشان می بینند و تا زمانی که مسئله را یک مسئله سیاسی و امنیتی قلمداد می کنند و فکر می کنند که یادگرفتن این زبان ها خطری است برای امنیت ايران، در این مسئله نمی توان خوشبین بود».

 

صحبت به چند زبان امری بدیهی

هم صدیقه عدالتی و هم امیلیا نرسسیانس تاکید می کنند که در دنیای کنونی صحبت کردن به دو یا چند زبان ، امری بدیهی است. امیلیا نرسسیانس آرزوی خود را چنین بیان می کند: « من به انسانهائی که در ارومیه ( آذربايجان ) بدنیا آمده ا ند و بنا به شرائط جغرافیائی قادرند یک زبان دیگری نیز یاد بگیرند، غبطه می خورم و آرزو می کنم جزو آنها بودم." نرسسیانس اشاره می کند که امروزه صحبت به چند زبان جزو امتیازات و آرزوی انسانها شده است.

حال پس از سپری شدن حدود ۳ دهه از انقلاب سال 57 ایران ، كه يكي از اهداف آن رسيدن همه اقوام ساكن در ان كشور به حقوق  برابر و مدني خود و رهايي از سياست هاي نژادي و شوونيستي سلسله شاهنشاهي بود ، هنوز تدریس به زبان مادری برای بسیاری از کودکان اقوام ساكن در ايران یک آرزوی دست نیافتنی شده و این خواست بخش زيادي از جامعه ایران ، تابه حال جامه عمل نپوشیده است.

دویچه وله

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط تبريزلي در تاریخ 1348/10/11 و 10:54 دقیقه ارسال شده است

ana yordom tabriz neja dozom man sansiz
شکلک
man sana eftekhar eliram che azarbaijanimiza alashisan hamisha bashioja olasan enshalah

این نظر توسط یک تورک در تاریخ 1348/10/11 و 10:38 دقیقه ارسال شده است

من فکر کنم، متوجه نشدید، از 100 درصد مردم تنها 25 درصد شرکت کردن و از این مقدار هم 80 درصد هم فرمودند که بله یعنی کلا بیست درصد مرم کاتالان موافق جدایی و خودمختاری هستند. پس یعنی 80 درصد گفتن نه!!! ( 25 .رو به 80. ضرب کنید و از .100 کم کنید..)
یک پارچکی این کشور از کشوری مثل ایران بهتر هست، در ضمن شما کشور فرانسه رو مقایسه می کنید که مغلطه هست چون اون مقدار ساکن با 30 میلیون تورک و جمعیت ایران قابل مقایسه نیست. یعن یدر هر کشوری که نصبت جمعیت یک زبان قابل مقایسه باشد. این تدریس به زبان مادری اجرا شده هست. کانادا، اسپانیا، بلژیک و سویس و کشورهایی که نشده اند مثلیوگسلاوی از هم پاشیدند و یا مثل ایران در آستانه ی خطر هستند.. مهم این نیست که شما بیایید بگید مثلا 1 میلیون نفر تو فرانسه رو حتی بهش خلق نمی گن ( البته این هم کانملا صادق نیست ، مثلا موناکو خودمختاره) با جمعیت بالای تورکهای ایران مقایشه می کنید.

در ضمن در اون کشور ها ما مثلا یک قوم قالب داریم با اکثریت بالا و یک درصد کم، در حالیکه در ایران ما قوم اکثریت نداریم، عرب داریم و تورک داریم و کرد داریم. لر داریم. گیلکی داری . ترکمن و بلوچ و فارس. حالا چه اتفاقی افتاده هست که می ایید این مقایسه رو می کنید دقیقا باز من این رو به عنوان توهین و خود برتر بینی می بینم.

در مورد آمار هم بگم، من متوجه نمی شم. در کشوری که اطلاعات آماررسمی انتخاباتش رو تغییر می دهند آِا فکر نمی کنید نمی تونید به آمار اینطوری که از فلان موسسه می فرمایید اعتماد کرد؟

این تقدس تا زمانی حاکم هست که حقوق انسانی رعایت بشود وگرنه همون بیست نفر بنست آینالی تبریز می توند جدا بشند اگر توانش رو داشته باشند. ولی موضوع اینکه یک عده چه در ترکیه و چه در ایران خواهان یک سان سازی قومی شدند. وبه اقوام دیگه ظلم کردند. اون هم با کمک منابع خارجی ( آتاتورک و رضاخان) وگرنه قلش این حرفها نبود.

در پایان بگم، که ما به چه جایگاهی رسیدیم که اسپانیا رو به دلیل رعایت حقوق کاتالانی ها معاخذه می کنیم. م یگیم بلژیک هم داره می پاشه!!! این نشان از خودخواهی هست.در مورد تحصیل به زبان مادری هم می گم، باید دوتاش باهم باشه زبان رسمی و مادری، ادبیات زبان مادری هم تدریس بشه و هم تدریس به اون زابن.. و هم زبان رسمی هم یاد داده بشه تا ارتباط بین اقوام حفظ بشه... حقوق همه رعایت بشه. وشن یعنی من و تو نه خاک.. این واقعیتی هست که مقدس هست ولی متاسفانه .. برای یک نام خودمون رو می کشیم ولی نابودی 30 میلیون تورک در این کشور شتاب می بخشیم. البته باور کنید که این سیاست ها به نابودی ایران خواهد انجامید... باور ندارید بنشید و متظر 10 سال دیگه باشید.... کارتون برای داشتن وحدت مثل مهریه بالاست..

ک

دوست عزیز لطفا به من ایمیل بزنید


این نظر توسط barzan در تاریخ 1348/10/11 و 9:20 دقیقه ارسال شده است

اول در مورد آمار:سی‌ آی‌‌ای فکتبوک ۲۴% ایرانی‌‌ها رو آذری زبان میداند و این تقسیم بندی شامل تمام آذری‌های ایران از جمل زنجان،قزوین تهران مرکزی و... می‌شه ۲۴%،۷۵ میلیون می‌شه ۱۸ میلیون،در عین حل بنده به شخص به آمار اتنلوگ مطمئن ترم چون سی‌ آی‌‌ای در حل سازمان امینیتی یک کشور و اون کشور هم منافع خاص خودش رو داره در حالی‌ که اتنلوگ یه بنیاد علمی‌ و وابستگی خاصی‌ به هیچ جای‌ای نداره،در هر حال همینطوری که شما گفتید ۱۰۰ میلیون یا ۱۰۰۰ نفر مهم حقوق انسانی‌.

در مورد اسپانیا،دوست عزیز وقتی‌ ۸۰% رای دهندگان ری به جدایی دادند شما بازم میگید به اتحاد شون ضربه‌ای وارد نشده!؟!؟؟عجیب واقعا!!لطف کنید هر موقع فرصت داشتید اون لینک‌ای که در مورد اسپانیا براتون گذشتم رو مطالعه کنید تا ببینید سیستم‌ای که در اسپانیا وجود داره تا چه حد به اتحاد خود اسپنیلی زبان‌ها از ایالت مختلف اهم آسیب زده.در مورد بلژیک و سویس هم باید بگم که بلژیک معروف به کشور در حلی فرو پاشی(در همون سایت در مورد بلژیک و حتا ایران هم مطلب پیدا می‌کنید) و سویس هم خودتون انصاف بدید...وضعیتش هیچ شباهتی به ایران نداره...(من این علت این موضوع رو واضح میبینم و اگه بخواین توضیح میدم چرا هیچ شباهتی نداره،چندان ربطی‌ هم به این که سوئیس با سواد ا‌و ثروتمند نداره)

دوست عزیز مسلما هر کشوری برای مردمش مقدس و این که مرز هاش عوض شدند دلیلی‌ برای این نیست که مقدس نباشه.در همون سویس اشم که شما گفتید همینطوره،در آمریکا هم همینطوره...من واقعا تعجب می‌کنم شما میگید فقط مردم یک منطقه باید حق تصمیم گیری در مورد این که جزو کشور باشند یا نه رو داشته باشند!!یعنی شما میگید اگر مثلا پس فردا ۵۰ نفر مردم بن‌بست علیشاهی در تبریز تصمیم گرفتن کشور مستقل تشکیل بدن ما باید کشور مستقل علیشاهی رو در وسط تبریز ببینیم؟!

در آخر دوست عزیز شما اگر بتونید به این سوال من که چرا فرانسه الان از نظر قومی در وضعیت بهتریه است تا اسپانیا و این که در صورت تدریس به زبان ترکی‌ در آذربایجان تکلیف اون دانشجو ا‌و کارمند تبریزی که میخواستن برن تهران ا‌و شیراز چیه،بنده ممنون میشم.

آها راست اون کسی‌ که به شما میگه ترکه... به اصفهانی‌ ا‌و رشت ا‌و شیرازی ا‌و لور قزوین‌ای هم زبان شم کلی‌ چیز میگه(که البته اشتباه می‌کنه) پس فکر نکنید این یه چیز زبانی،نژاد‌ای فقط فرهنگ بعدی که بین شهرهای مختلف جا افتاده،همچنین من فکر می‌کنم شما اگه یه خرده به اطراف ایران مثل استان فارس،چهار محل،کهگیلوی،لرستان،همدان،خراسان... سفر کنید می‌بینید خیلی‌‌ام کویر‌ای تر از آذربایجان نیستن.

این نظر توسط یک تورک در تاریخ 1348/10/11 و 7:43 دقیقه ارسال شده است

ادامه...

در ضمن شما واژه کشور رو مقدس کردید، کشور و این مرزها رو با توافق کشیدن ( من جدایی طلب نیستم و خواهان دموکراسی واقعی هستم) و نخواستند می تونند تغییر بدهند و تنها هم مردم ساکن اون بخش تصمیم گیرنده هستند... پس مقدس نکنید . اینطور بگم فرض کن مرضی ایران یکم گسترده می شد... یا کوچکتر می شد اونوقت باز اونی که داخلش بود یا یکم خارجش با این مقدس بازی ها باید باهش برخورد کنیم؟؟؟ من می گم. باید کاری کنیم که همه باهم در کنار هم باشیم... مثل همین اتفاقی که در سویس و بلژیک و اسپانیا داره اجرا میشه... شما اگر بخواهید برای حفظ اتحاد از کلمات مقدس استفاده کنید هیچ فررقی با دولت کونی نخواهید داشت. چه این کلمه ایران باشه چه اسلام و چه شیعه... محکوم به نابودی هست.. من اگر وقت میزارم و بحث م یکنم به خاطر اینکه هنوز به ایران آزاد اعتقاد دارم . چون هنوز هم دلم برای کویرنشینی ( که به من تورک خر گفت) می سوزه... ولی هستند کسایی که زیاد هم هستند رفته رفته نا امید می شوند...

این نظر توسط یک تورک در تاریخ 1348/10/11 و 7:33 دقیقه ارسال شده است

من مهاجرین رو شهروند درجه نمی دونم، دنیا می دونه و همین کار باعث بسیاری از رنجهای این افراد میشه حتی در خود مهد تمدنتان یعنی فرانسه...
درباره اسپانیا، دوست عزیز شما بیشتر درباره اسپانیا مطالعه بفرمایید، اگر سیستم فرانکویی ادامه پیدا می کرد کاتالان سالها بود جدا می شد، ولی الان در انتخابات آزاد برای تصویب قوانینی که راه را برای استقلالشان باز می کرد تنها 25 درصد بارسلونا شرکت کردند و 80 درصد رای موافق دادند. ( از سوی دادگاه عالی اسپانیا مردود اعلام شد.) این یعنی ولی اگر اینکار رو 15 سال قبل می کردند مطمئن باش 100 درصد همه می گفتند جدا بشیم. وقتی عدالت باشد اونها اعلام می کنند که برای چی جدا بشیم.
در ضمن بنده خودم سالها تو کاتالان زندگی کردم . پس از روی تنها اطلاعات فردوسی پور حرف نمی زنم.
در مورد آمار باید با هم بحث کنیم:
آمار سازمان سیا فکر کنم بگردید هست 22 درصد هست ( آمار جغرافیای هست) حال باید یکم باهم تحلیل کنیم، حال به این آمار تعداد تورکهای قزوین، زنجن، کرج، اسلامشهر، شهریار و خود تهران، تورکهای قشقایی رو اضافه کن. در ضمن یعنی وقتی جمعیت ایران افزایش یافته تورکها خیلی تو بحث کنترل جمعیت شرکت کرده اند؟؟ جمعیت الان ایران 70 تا 80 میلیونه... پس فکر کنم حق داریم 30 میلیون باشیم.... حالا اصلا یک نفر یا 1000 میلیون نفر... مهم حقوق انسانی هست.

این نظر توسط Barzan در تاریخ 1348/10/11 و 4:09 دقیقه ارسال شده است

آقای ایرانی‌ واقعا از این حرفی‌ که میزانی‌ خجالت نمیکشی؟!افرادی مثل تو آن که ریشهٔ خیلی از این مسائل رو به وجود میارن،و دهان ما رو هم با این حرفشون میبندن.واقعا حیف از اون اسمی که واسه خودت گذشتی!!خجالت نمیکشی به هم وطنت توهین میکنی‌؟!شرم بر تو باد!!!شرم!!!

این نظر توسط Barzan در تاریخ 1348/10/11 و 4:01 دقیقه ارسال شده است

(ادامه کامنت قبلی‌)هموطن،من هیچ مشکلی‌ با زبان ترکی (یا آذری،آذربایجانی هر چیزی خود زبونت شما دوست داری به زبونت بگی‌) یا هیچ زبانو گویش دیگه‌ای ندارم،بلکه هر زبان رو مثل یک گنجینه میبینم که باید از اون محافظت بشه.همچنین معتقدم که زبان‌ها و گویش‌های مختلف ایران باید در کنار پارسی‌ در مناطق بومی و حتا غیر بومی به طور انتخابی تدریس بشه(آموزش زبان مادری) اما آیا خود شما تا به حل به این موضوع فکر کردی که اگه ما بیایم مثلا در آذربایجان به تمام بچها در تمام مقاطع ترکی درس بدیم بعد تکلیف اون جوونی‌ که دانشگاه تهران قبول می‌شه و فارسی بلد نیست چیه؟!یا مثلا اگه یه کارمند بخواد از تبریز انتقالی بگیر بره شیراز باید مترجمم استخدام کنه؟!آیا این اصلا ممکن هست!؟

در آخر فقط می‌خواستم بگم که دوست عزیز لطف کنید آمار‌هاتون رو از منابع معتبر بگیرید،اتنلوگ شمار کسانی‌ که به زبانهای تورکیک(ترکمن،آذری،قشقایی...)در ایران صحبت می‌کنن رو حدود ۱۲۶۰۰۰۰۰ در سال زبونت ۲۰۰۱(http://www.ethnologue.com/show_language.asp?code=azb) تخمین می‌زنه اصلا ما میگیریم ۱۵ میلیون در زمان زبونت حل(که برای ۹ سال می‌شه رشد زبونت حدود ۲۵% یعنی سالی‌ ۲/۷ درصد که رشدی فوق‌العاده بالاست)شما این ۱۵ میلیون بقیش رو از کجا آوردی؟!

همچنین این که من همیشه برای بحث زبونت محترمانه و بدون توهین آماده‌ام و این که این بهنویس پدر من رو در آورد.

این نظر توسط Barzan در تاریخ 1348/10/11 و 3:33 دقیقه ارسال شده است

دوست عزیز اول این که من اون کسی‌ نیستم که توی بالاترین‌ام مثال آلمان رو زده بود،من اصلا اکانت بالاترین ندارم،من تنها به این علت در مورد آلمان صحبت کردم که دیچ وله خبرگزاری آلمانی،و من به هیچ وجه قصد مقایسه شما با مهاجرین رو نداشتم(در عین حل همین که شما مهاجرین رو شهروند درج دو امیدونید واقعا در جای خودش قابل تأسف) ،تنها می‌خواستم بگم که اگر این مقاله در مورد حق مسلم آموزش به زبان مادری صحبت می‌کنه ،این شامل همه و از جمله مهاجرین‌ای که در آلمان هم زندگی می‌کنن می‌شه،در هر صورت من قصد این که شمارو با مهاجرین مقایسه کنم رو نداشتم و اگه شما رو به این خاطر ناراحت کردم معذرت می‌خوام.

اما حرف بنده به طور کلی‌ هنوزم صادق،مثال دیگه‌ای میزنم،آیا در فرانسه که مهد حقوق بشر دنیا خواند می‌شه به مردم بریتن یا باسک به زبانهای مادری آموزش داده میشود؟!آیا در آمریکا به بیش از ۳۰ میلیون هیسپنیک (لطف کنید دوباره نگید که ما رو با مهاجر‌ها مقایسه می‌کنید،بسیاری از هیسپنیک‌ها حتا قبل از بقیه آمریکا‌ها در ایالت‌های جنوبی آمریکا ساکن بودند،و به قول شما برای کشورشون خون دادن و اون رو ساختن)به اسپانیولی آموزش داده میشود؟!

دوست عزیز به نظر شما به اتحاد کاتالان‌ها و اسپانیایی‌ها ضربه وارد نشده؟!در خبر‌ها نخوندید که کاتالونیا چه قدر داره تلاش می‌کنه که با تیم جداگانه‌ای در جامعه جهانی‌ آینده شرکت کنه!؟تا به حل در بارسلون بودید ؟اتفاقا بنده ۲ ماه پیش دقیقا در زمان فینال جم زبونت جهانی‌ در بارسلونا بودم،و این تنش‌ها رو به وضوح میشد اونجا دید(مثلا در اوج شادی جامعه جهانی‌ عده‌ای با پیراهن بارسلونا و بدون هیچ گونه شادی‌ای بکنند در شهر گشت می‌زدند،یا وقتی‌ کاتالان‌ها رو اسپانیش میخوندی با سردی باهات برخورد میکردند)لطفا قبل از این که سیستم اسپانیا رو برای ایران پیشنهاد بدید یه کمی‌ در مورد مشکلاتی که این سیستم در کل اسپانیا حتا بین خود اسپانیولی زبان‌ها به وجود آورد مطالعه کنید،همین الان روی سایت (http://www.geocurrents.info/) مطالب بسیار خوبی‌ در این مورد هست.در کنار اسپانیا شما میتونید فرانسه رو هم ببنیند که به علت سیاست‌های مناسب تر این جور مشکلات بسیار کمتر وجود داره.

این نظر توسط irani در تاریخ 1348/10/11 و 3:26 دقیقه ارسال شده است

کس اول آخرتون، اگه ميخواهيد بريد مستقل بشيد بريد.
فرهنگ ايرانيها رو به گند کشيديد، هر جا که حرف منطقی می شه خودتون رو به نفهمی و خريت مي زنيد. اصلا بريد گم شيد. همه ترکها رو از تهران بيرون مي اندازيم.. بريد از قزوين تا استانبول جمهوری کمونيستی خر ها راه بندازيد، خامنه ای خر هم برداريد با خودتون ببريد. حروف ترکی رو هم مثل ترکيه لاتين کنيد. 30 ساله ترکيه داره زور می زنه قاطی اروپا بشه راهش نمي دهند می دونند که چه خرهايی هستند. بريد قمه تون رو بزنيد ترکهای خر.

این نظر توسط یک تورک در تاریخ 1348/10/11 و 19:03 دقیقه ارسال شده است

من تو بالاترین نیستم، دوست دارم، کسی می تونه این رو اونجا درجواب دوستی که آلمان رو مثال زدند بیاره:
" یعنی شما می فرمایید ما مهاجریم، پس یعنی میفرمایید، ما باید بیرون زبان فارسی یاد بگیریم تا اجازه بدهید در کشوری خود ساخته ایم، در کشوری که برایش خون دادیم، به عنوان شهروند درجه دو باشیم. مااشلله به هموطنانمان، با این حرفتان دهن من رو در برابر خیلی از کسانی که تندرو هستند بستید...!!!

در ضمن اینقدر کلمات گنده به کار نبرید، پشت کامپیوتر نشستید و حرفهایی می زنید که تنها برایتان خودتان هست، 30 میلیون بیشترآذربایجانی داریم که به این حرفها گوش نمی دهند که بخواهند پرچم ایران رو امروزهم، مثل پرچم محدرضا پهلوی تو خیابون های تبریز می کشند و به تورکی میگند" این پرچم ماله ما نیست."
من رو با مهاجرهای تورک که سی سال تو آلمان قدمت ندارند مقایسه می کنی در حالی که همون ها هم حقوقشون از من صاحب خانه بیشتر هست.

در ضمن اونهایی که نمی دوند بدونند در اسپانیا در بارسلونا همون که به عشق فوتبالش می میرید، زبان رسمی کاتالان اول کاتالان یهست و بعد اسپانیایی.. و به اتحادشون که لطمه نخورده هیچ با هم در آغوش هم جام جهانی رو فتح می کنند..

پس یک کاری بکنید که اون هایی که هنوز امیدی به ایران آزاد دارند به جمع کسایی بپیوندن که پرچم ایران رو دیگه نخوان..... که آذربایجانی بخواد میشه.. خودتون هم می دونید...

باز هم می گم شرم به کسی باد که ما رو با مهاجرین مقایسه کرد.. و سخن تمام کرد..
شکلکشکلکشکلک


کد امنیتی رفرش
1 2 صفحه بعد
درباره ما
آذربایجان منیم ائلیم، آذربایجان منیم دیلیم، دوغراسالار دیلیم دیلیم، باشقا دیله چؤنن دئيیل، دیلیم اؤلسه من ده اؤللم، آنا دیلیم اؤلن دئيیل، باشقا دیله دؤنن دئیيل . anadilim@ymail.com
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • لینک دوستان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 174
  • کل نظرات : 214
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 21
  • آی پی امروز : 41
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 63
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 65
  • بازدید ماه : 93
  • بازدید سال : 3,196
  • بازدید کلی : 253,358